خیلی خب، بیایید قدم به قدم پارادوکس اعدام غیرمنتظره را بررسی کنیم و سعی کنیم راه حلی ساده برای آن پیدا کنیم.
1. شرح ماجرا (به زبان ساده)
تصور کنید قاضی به یک زندانی میگوید:
- "شما در ظهر یکی از روزهای هفته آینده (دوشنبه تا جمعه) اعدام خواهید شد."
- "اعدام غافلگیرکننده خواهد بود. شما تا زمانی که جلاد در ظهر آن روز به در سلول شما نکوبد، نمیدانید کدام روز است."
2. منطق زندانی (بخش پارادوکسیکال)
زندانی شروع به استدلال میکند:
- جمعه: "اگر من عصر پنجشنبه هنوز زنده باشم، میدانم که اعدام باید جمعه باشد. اما در این صورت دیگر غافلگیرکننده نخواهد بود! پس نمیتواند جمعه باشد."
- پنجشنبه: "از آنجایی که نمیتواند جمعه باشد، اگر من عصر چهارشنبه هنوز زنده باشم، میدانم که اعدام باید پنجشنبه باشد. اما در این صورت دیگر غافلگیرکننده نخواهد بود! پس نمیتواند پنجشنبه هم باشد."
- چهارشنبه، سهشنبه، دوشنبه: زندانی این منطق را ادامه میدهد و هر روز را یکی یکی حذف میکند.
- نتیجهگیری: "اعدام نمیتواند در هیچ روزی بدون نقض شرط 'غافلگیری' انجام شود. بنابراین، من اعدام نخواهم شد!"
3. غافلگیری
جلاد در ظهر، مثلاً چهارشنبه، به در سلول زندانی میکوبد. زندانی کاملاً غافلگیر میشود! حکم قاضی اجرا شد.
4. اشتباه زندانی کجا بود؟ (کلید حل معما)
منطق زندانی اشتباه است زیرا فرضی نادرست در مورد ماهیت "غافلگیری" و نحوه تغییر دانش در طول زمان دارد. در اینجا به تفکیک توضیح میدهیم:
- زندانی فرض میکند که دانستن اینکه اعدام ممکن است در یک روز خاص اتفاق بیفتد، احتمال غافلگیری در آن روز را از بین میبرد. این درست نیست. غافلگیری از ندانستن زمان وقوع آن در بازه زمانی معین ناشی میشود، نه از احتمال وقوع آن به طور کلی.
- استدلال زندانی خود ارجاع است و تناقض ایجاد میکند. با حذف روزها بر اساس این فرض که او خواهد دانست، او همان شرطی را که به او اجازه میدهد آن روزها را حذف کند، تضعیف میکند. مثل این است که بگوییم: "اگر من X را بدانم، پس X نمیتواند درست باشد"، که یک مغالطه منطقی است.
- زندانی این واقعیت را در نظر نمیگیرد که دانش او هر روز تغییر میکند. صبح دوشنبه، او نمیداند کدام روز خواهد بود. حتی اگر جمعه را حذف کند، صبح سهشنبه، او هنوز نمیداند که آیا سهشنبه، چهارشنبه یا پنجشنبه خواهد بود. احتمال غافلگیری همچنان وجود دارد.
5. یک راه حل ساده (به زبان ساده)
این پارادوکس از تلاش زندانی برای پیشبینی آینده بر اساس اطلاعات ناقص و درک نادرست از "غافلگیری" ناشی میشود.
راه حل این است که تشخیص دهیم منطق زندانی اشتباه است. حکم قاضی کاملاً معتبر است.
اینطور به آن فکر کنید:
زندانی سعی میکند با پیشبینی آینده، قاضی را گول بزند. اما حکم قاضی طوری طراحی شده است که در بازه زمانی معین غیرقابل پیشبینی باشد. زندانی نمیتواند هیچ روزی را حذف کند زیرا احتمال غافلگیری تا زمانی که جلاد واقعاً برسد وجود دارد.
در اصل، زندانی بیش از حد فکر میکند. غافلگیری تا زمانی که اعدام در طول هفته انجام شود و زندانی روز دقیق آن را از قبل نداند، تضمین شده است.
مثال:
تصور کنید کسی به شما میگوید که هفته آینده یک هدیه غافلگیرکننده به شما خواهد داد. ممکن است سعی کنید حدس بزنید چه زمانی، اما نمیتوانید به طور منطقی هیچ روزی را حذف کنید. غافلگیری همچنان امکانپذیر است تا زمانی که هدیه واقعاً داده شود.
در نتیجه، پارادوکس اعدام غیرمنتظره یک آزمایش فکری جذاب است که محدودیتهای منطق را هنگام برخورد با خود ارجاعی و اطلاعات ناقص برجسته میکند. "راه حل" به سادگی درک این نکته است که استدلال زندانی اشتباه است و حکم قاضی میتواند بدون تناقض اجرا شود.